شادکامی

هدف و آرزوی من شادی شما ست.

شادکامی

هدف و آرزوی من شادی شما ست.

عقل و عشق!

صد و سی و دومین غزل مولانا رو دوست دارم .



در میان پرده خون، عشق را گلزار ها

عاشقان را با جمال عشق بی چون، کار ها


عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست

عشق گوید راه هست و  رفته ام من بار ها


عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد

عشق دیده، زان سوی بازار او، بازار ها


ای بسا منصور پنهان، ز اعتماد جان عشق

ترک منبر ها بگفته، برشده بر دار ها


عاشقان دُرد کش را در درونه ذوق ها

عاقلان تیره دل را در درون انکار ها


عقل گوید پا منه کندَر فنا جز خار نیست

عشق گوید عقل را، کندر توست آن خارها


هین خمش کن خار هستی را ز پای دل بِکن

تا ببینی در درون خویشتن گلزار ها


شمس تبریزی تویی خورشید اندر ابر حرف

چون برآمد آفتابت، محو شد گفتار ها



نقاشی خط:

هادی روشن ضمیر



نظرات 27 + ارسال نظر
مرغ عشق پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:08 http://www.yardeli.blogfa.com

یوووووووووووووووووووووووهووووووووووووووووووووو
چه خوشدله نوشتی علوس ملوس!
علوس ملوس همه جوجه هام دارن پر میگیرن میرن سر خونه زندگی شون
همه شون یکی یکی دارن میرن دیگه
یکی میگه کار دارم
یکی میگه درس دارم
یکی میگه یونی دارم
یکی رو مثل نونو گربه خورده
یکی رو مثل حسین اب شده رفته زیر زمین
مامی مرغ عشق مونده وپر وبال خالی
علوس ملوس دلم واسه همه شون میتنگوله ولی چی کنیم کار روزگاره
بچه بزرگ کنی تربیت کنی بدی تحویل اجتماع
خدا کنه همه شون موفق باشن
علوس ملوس چه خبرا؟
خودت خوبی؟
هععععععععععععععععععععی
اومدم یه درد دل کنم برم
از همه بدتر اون بهزاد
بی خبر گذاشت رفت
هر چیم گفتم زن میگیرم واست یکی بهش گفته بود تو سیاره دیگه هم زن هست
رفتم تنبیهش کردم
گفتم اون تله بود من واسه بهزاد گذاشته بودم
حالا تو خبر نمیدادی جای دیگه ام زن هست نمیشد؟
خلاصه علوس ملوس دل مامی شوهری واسه همه شون تنگولیده خفن
علوس ملوس تپل یه بوس داده واست بیارم
خونه نیستی
گذاشتم لای بقچه گذاشتم دم در
خودمم یکی گذاشتم توش
اومدی یادت نره ورش داری بچسبوبی به لپات!

یوووووووووووووووهوووووووووووووووووووووو
جیگر دونی خوووووووووووووووووووووووووووووووودم
اووووووووخیییییییییی مامی جونیالان دیگه فصل کوچ جو جو هاست همه میرن ولی یه تعطیلی که بخوره همه میان
دیگه تابستونم که دوباره همه کوچ میکنن بر میگردن
اوووووووهوووووووم وقتی بچه خوشدله تربیت بشه، خوشدله هم زندیگی میکنه
مرررررررررررررسی که واسه همه مون دعا میکنی
هوووووووم خبر که خبر درس و دانشگاه ست دیگه
وای مامی جووووووووووونی علوس ملوست سرما خورده لوس تر شده
حال و روزم خووووووووووبه جیگر
هیی!!! بهزاد خاله همه رو قال گذاشته
بهزاد خاله پاشو بیا جواب بده
اووووووووووووخییییییییییییی دل ما هم واسه مامی جونیمون تنگولیده
وایییییییییییییییییییییییییییییییی تپل
برم زود تر بقچه رو بیار
مررررررررررررررررررررررررررررررسی مامی جونی
میگم! نمیشه این دفه تپلت م بذاری لای بقچه بیاری
اوووووووووووووخیییییییییییی باچه
منم یه بوس ول میکنم تو هوا به تپلت بگو بدو بره بگیرش
یه بوووووووووووووووووووووووووووس گندله هم واسه خودت

ستاره پرداز پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 15:50

سلللللللللللللام
یووووووووووووووووووهههههههههو
اومدم پرونده بعضی ها را بدم بغلش بندازم بیرون از کلاس و مدرسه
وااااااااااااااااااااای چرا بعضی ها این همه غیبت دارند؟؟
روانشناس:غ غ غ غ غ غ غ غ غ غ غ غ غ غ غ غ غ غ غ
وااااااااااااااااای چقدر زیاد غ غ غ غ غ غ
فقط به حرمت حافظ چرا که خیلی دوستش دارم.بهت یه فرصت میدم زود بیایی حاضری بزنی
راستی خیلی کم پیدا شدید نکنه خدایی نکرده اتفاقی براتون افتاده؟؟؟؟
خیلی نگرانت شدم حتما خبری از خودت برام بده

سلاممممممممممممممممممممممممم
هووووووووووورااااااااااااااااااااا آقا معلم
چه عجب یادی از شاگرد قدیمی تون کردید
اوه اوه!!!! با این همه غیبت دیگه کلا منو از مملکت بیرون میکنن
آقا اجازه! بخدا یه هفته دپرس بودیم سه شبه هم سرما خوردیم خفن
اوووووخییییییییی خوبه به خاطر گل روی حافظ یه فرصت دادید
میام الان حاضری میزنم
اتفاق که حال و روزم خوش نبود دیگه
ممنون که سر زدید
شاد و موفق باشید

سحر پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 23:53 http://acnc.mihanblog.com/

سلام .
اولبگم برا این دوستت ناراحت شدم ..حتما حتما اگه لایق باشم دعا میکنم ..ایشالا که خوب بشه ..با همون معجزه ..
و این شعرت هم ..که ...
عشق گوید راه هست و رفته ام من بار ها ...
یه ججورایی جواب همه چی بود ...
به قول دوستم ..دوووووست دااااارم...

سیلوووووووووووم سحری
آخییییییییییی براش دعا کن .ایشاالله که دعا ها مون قبول میشه
شعرت هم که .... دیگه دیگه
هوووووووووووم عشق همیشه خوب میذاری توی کاسه عقل
اوووووووهووووووووووووووم دیگه سنگ تموم میذاره عشق
باریک به این دوست
مرررررررررررررسی سحری جونم که میای پیشم

وحیده جمعه 6 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 00:53

سسسسسسسسسسسسسسسسلام ناناسم!
وای دلم حسابی تنگ شده بود!
خوبی نانا؟
پ ن پ!!! تو رو خدا بیا با شعرای مولانا بد باش!!!!!
باحال بود!
من از این بیتش خیلی خوشم اومد:
هین خمش کن خار هستی را ز پای دل بِکن / تا ببینی در درون خویشتن گلزار ها
فکر کنم خودتم دوستش داشتی!! آخه قرمزش کردی!!!!
ناناسی من روی مهسا جونی رو حتما ببوسی ها!!!
یادت نره! لپشم از طرف من بکش!!!!!
وب مرغ عشقی جونم باز نمیذاره نظر بذارم!!!!
از همین جا میگم:
مرغ عشقی جونم دووووووووووووووست دارم!
کاری باری نداری نانایی؟
هوارتا دوسسسسسسسسسستت دارم!!
تا بعععد...

سیلووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووم بلای خووودم
اووووووووووووووووووخییییییییییییییی قربون دل مهربونت
از چهارشنبه هفته پیش ندیدمت
دلم تنگولیده برات یه عالللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللم
هه هه ههه هه!!! این پ ن پ رو خعلی باحال اومدی
آره خووووووووووبم ولی خفن سرما خوردم دیگه نفس کم میارم
اوووووووووخیییییی آره دقیقا از همین بیتش خعلی خوشم میاد
به نظرم اصل مطلب توی همین بیت بود
باشهههههههههههههههه جیگی بوسش میکنم ولی بعدا
آخه سرما خوردم خطر ناکه
لپشو ولی میکشم
ای واییییییییییی چرا! بازم قاطی کرده وبش
هوووووووم از همینجا اطلاع رسانی کن
مامی مرغ عشقی بدو بیا بخون ببین وحیده جونی چی برات نوشته
مررررررررررررررررررسی جیگی
منم شونصدتا دووووووووووووووووووووووووست دارمممممممممم
مواظب خودت باااااااااااااااااااااااااااااااااش
تا زووووووووووووووووووووووووود دوباره بیاااااااااااااااااااااااا

ستاره پرداز شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 17:01

سللللللللللللللللللللللام
یوههههههههههههههههو کسی نیست؟ یا الله...
وااااااااااااااااااای خانم دکتر جات خالی یه هفته هست بکوب بارون و برف میباره
همه جا دیروز پری روز سفید بود اما حالا فقط بلندی ها و کوهها سفید مونده واااااااااااااااااای هوا چقدر سرد شده؟
دختر لباس گرم بپوش بیرون رفتی چتر هم یادت نره آخه مث موش آب چکیده که بشی این میشه حال و روزتهی عطسه کن و بابا رو بنداز تو خرج خرید دستمال کاغذی
امروز جات خالی تو مدرسه هم یخ زدیم هنوز وسایل گرمایشی به راه نشده فقط نیش مدیر هست که به راهه...
ای بابا قرار نبود این حرف ها را بزنم چی کنم امروز خیلی لز دستش عصبانی شدم.
هر چی میگی که بابا کلاس ها سرد بچه ها یخ زدند فقط با نیشخند جواب میده..
به هر حال شما هم تو پایتخت خوب صفا میکنید نه؟آخه هوا به این خوبی و تمیزی کجا گیر میاد مگه نه؟
خیلی دلم می خواست تو این هوا از میدان انقلاب تا فردوسی قدم میزدم. واااااااااااای چقدر دلم پیراشکی میدون انقلاب را میخواد.چقدر دلم میخواد سوار مینی بوس های تجریش بشم .واااااااااااااای دلم می خواد سر پایی سوار خط واحد آزادی انقلاب بشم.
دلم برای تک تک صدا ها ،تک تک رانندگان تاکسی تهرون،ترافیک همت ،دلم تنک شده
دلم برای آریان شهر پونک طرشت ،خیابان طوس میدان خراسان امام حسین پیروزی راه آهن رازی نازی آباد تنگولیده
واااااای تجریش نیاوران مینی سیتی پاسداران نوبنیادواااااااااااای لواسان لویزان فشم میگون چقدر دلم تنگ شده باغ فیض آزادی اکباتان دهکده،خلیج تهرانسر
وااااای عشق است شهریار فردوسیه
عشق است کرج و حسن آبادو قلعه حسن خان وکیانمهر....
باز از تهرون شهرک غرب و ایران زمین و .....
همه را عشق هست.
ممنون که باعث شدی بهترین روز های زندگیم را به یاد بیارم.

سلامممممممممممممممممممممممممممممممممم
یووووووووووووهووووووووووووووووو خب من هستم دیگه
بفرما بفرما
اوه خانوم دکتر اوه اوه!! برف! اونم بکوب تازه بارونم میاد
واااااااااااااااااای چه خوشبحالتون به برف بازی هم رسید؟
تهران هم سه چهار شبی هست که پشت هم بارون میباره
ولی من اجازه نتونستم برم بیرون اگه با این سر و وضع سرماخوردم میرفتم بیرون از زور سرماخوردگی نمی مردم! مامانم منو میکشت تا حالا نشده از بارون سرما بخورم
اووووووووه توی کلاس بخاری نباشه خیلی بده
همینجوریش آدم حواسش از درس منحرف میشه دیگه آدم سردش هم باشه دیگه هیچی
یه راهکار مناسب برای تشویق مدیر به نصب وسایل گرمایشی
شایعه کنید که آنفولانزا نوع خفن اومده! بعد یکی ادای سرما خوردگی رو دربیاره بره توی صورت مدیر بگه زود تر بخاری بذار دیگه!
مدیر هم از ترس اینکه خودش نگیره و مدرسه تعطیل نشه میره وسایل گرمایشی میخره
خب پایتخت از یه لحاظ هایی خوبه ولی یه وقتایی هم واقعا طاقت فرسا میشه هوای بارونی تهران و دوست دارم
ولی کلا تهران هواش خوب نیست! اگه یه مانتو سفید بپوشی صبح بری دانشگاه شب که برگردی مانتو سیاه شده از دود ماشین و اتوبوس
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااای زدید به هدف!
هوای بارونی! از میدون انقلاب تا فردوسی!
تا دروازه دولت هم راه داره خعلی حال میده
چند بازی با دوستان رفتیم انقلاب تا فردوسی رو پیاده روی کردیم یه مدت دانشگاه ما همون میدون فردوسی بود چقدر خوب بود هوا که بارونی میشد واقعا عالی میشد
الان یه تجربه جدید هم به تهران اضافه شده! اونم له شدن توی مترو هست وای تجریش رو هم دوست دارممممممم
اوه اوه آزادی -انقلاب! قلم میشه پاهای آدم
تهران برای تفریح بیشتر میچسبه ولی زندگی توی مرگز شهر شاید زیاد جالب نباشه اینکه بخوای هر روز این همه سر و صدا و هوای آلوده رو داشته باشی تحملش سخت میشه
آقا اجازه!!!!!؟؟؟؟؟ شما چند سال تهران بودید؟؟؟؟
دیگه آریا شهر و اینا رو من نرفتم ببینم! بلد نیستم
میدون خراسون ، امام حسین ،پیروزی، راه آهن، نازی آباد!!! اینار و بلدمچیقدم خاطره دارم
نازی آباد وطن یکی از دوست جونای خودمه
واااااااااااااااااااااااااااییییییییییییییییی آقا اجازه!!!
چه جاهایی رو شما بودید. کل تهرون و گفتید دیگه! فقط یه جا رو نگفتید شهر ری رو نگفتید
خواهش میکنم! خوشجالم که باعث یاد آوری خاطره های خوبتون شدم
سرحال باشید و سلامت! جای ما رو هم زیر برف و بارون خالی کنید
راستیییییییییییییییییییییییییی!!! خوب یاد گرفتید طومار نوشتنو هاااااااااا

وحیده جونم استعداد تو رو شکوفا کرد
ممنون سر زدید

پیمان شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 21:40 http://saieroshan.mihanblog.com/

سلام، خدارو شکر حل شده پس.
مولانا شعرش پر از مضمونه همه ی شعراش.
سلیقه ات خیلی زیباست. (واقعا میگم).
خداروشکر از دوستانی مانند شما.
خداقوت_پیمان

سلاممممممممممممممم
خبر جدید ندارم! ولی امیدوارم که زودتر حل بشه و خبر خوبی برسه
بله کاملا درسته هر بیتش دنیایی از حرف و زیبایی نهفته س
من تک تک کلماتش رو دوست دارم
ممنون. به سلیقه شما که نمیرسه
ما نیز خدا رو شکر از دوستانی مانند شما
خدا قوت.شاد باشید

وحیده یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:19

سسسسسسسسسسسسسسسلام ناناسی!
خوفی عزیزم؟
من یکم حالم خفن بهم ریخته!!
ساعت۶ صبح یه خواب خیلی بد دیدم با ناراحتی و ترس از خواب پریدم!!!!
از شدت ناراحتی و دلتنگی پاشدم گریه م گرفت!!!
زودی یه اس زدم به محمد که صبحت بخیر.چطوری؟
بنده خدا زودی بهم زنگ زد!! از من نگران تر بود!!!!
کلی دلداری م داد ٬ که ایشالا خیره عزیزم ناراحت نباش...!!!
منم امیدوارم خیر باشه!!!! خیلی بد بود آخه!!!
امروز باید صدقه بدم!!! ایشالا رفع بلا بشه!
نگرانم کرد!!! از دست این خوابای بووووووووووووووووووووووووووق!!!
بگذریم این نظرم همش داره ناراحتی و ترس میشه ها!!!!
چی خبرا ناناسی؟
سرما خوردگیت بهتر شده؟؟؟
چای درمانی جواب داد یا نه؟!!!!!!!
امیدوارم زودی خوب بشی نانا!!
درجریانی دیگه! یه هفته بدجور درگیر سرماخوردگی بودم!!!!
خداروشکر الان خیلی خیلی بهترم!!
فقط صدام یکم گرفته!!!
بابا من میخوام قشنگ بخندم ٬ این صدام قشنگ از ته هنجره بریزه بیرون!!!
ولی این سرماخرودگی نمیذاره که!!!!! وقتی میخندم صدام خفه میشه!!!!
من خنده با صدای بلند میخواااااااااااام!!
میخوام ٬ میخوام ٬ میخوام!!!!!!!
(مثل این بچه ۵ ساله ها!!!!! من میخواااااااااااااااام!!!!)
کاری ندالی نانا؟؟؟
دوووووووووووووووووووووووووووووووووست دارم!
تا بعد...

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام جییییییییییییییگی
هووووومممم خووووووووووفم
اوخ اوخ! خواب بد! ایشاالله که خیره جیگی جونم
آخییییییییییی جیگی انقدر بد بوده
هییی!اوووووووووخیییی اون بیشتر نگرانته
آره جیگی ایشاالله که خیره
فکر بد بودنش و نکن. صدقه بده خوبه
فقط بپا صندوقش سوراخ نباشهشوخو میکنم
هه هه ههه !!خوابای بووووووووووووووووووووووق
اسم این کامنتت و میذارم: کامنت وحشت
خوف بود
خبری نیست جیگی. یه مدت با رژیم اشغال گر به صلح نزدیک شدیم کاری به کارم نداره. منم با خیال راحت میشینم کار میکنمبرم اسفند دود کنم چش نخوریم
آره منم بهترم امروز. کولاک چایی درمانی جواب میده
مرررررررررررررررسی.
اوه اوه سرماخوردگیت رو که تا حدودی میدیم
همون هفته که چهار شنبه نیومدی فهمیدم چقدر حالت خرابه
خدا رو شکر که بهتریییییییییییییی
آخی دعا کنم زودی خوب شی بلند بلند بخندیییییییییییییییی
قانون جذب و همینجوری به کار میندازن دیگه
هی باید بگی موخوام موخوام
هه ههه ه!!! خوبه آدم یه وقتایی بچه 5 ساله بشه بهانه بگیره، نق بزنه، هی بگه موخوام موخوام
مرررررررررررررسی جیگی جوووووووووووونی
عاششششششششششششششششششششقتم
تا زووووووووووووووووووووووووووودی زود

maria cullen یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 13:04 http://scorpion-jogobonito.blogfa.com

سلام عزیزم خیلی قشنگ بود! چه خبرا خوبی؟ اون نینی خوبه؟

سلاممممممممممم مریم جونم
مرسی
خبری نیست.درس میخونیم، نمیخونیم، شیطونی میکنیم
مرسی خوبم اوووووووووخیییییییییی نی نی هم خوبه

تنهاترین یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 13:14 http://www.tanhatarin109.jbg.ir

و مانند کسانی نباشید که خدا را از یاد بردند؛ و خدا هم حقیقت خودشان را از یادشان برد! تا آنکه ندانستند که کیستند و چه باید بکنند...سوره حشر


مرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررسی

بچه شیر یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 22:14 http://anahno.blogsky.com


سیلووووووووووووووووووووم خاله خوفی؟
می بینم که مامان مرغی از دستم عصبانیه
بزودی میام پیشتون
این شمارمه اگه خواستی به بقیه هم بده باهام تماس بگیرن
☻♥♣JX♠2§♥5•○z


سیلوووووووووووم خاله جون مرسیییییییییی خوفم
به قول خودم:
کام اینگ زود منظر خبر های بعدی ما باشید
اگه سمینار دنیای موازی میذاری شماره تو پخش کنم
پیش شماره ش هم که برای همون دنیای موازیه

دیونه دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 18:56 http://mymina.blogsky.com

عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست
عشق گوید راه هست و رفته ام من بار ها



چرا حالی نمی پرسی ز دیونه؟



بـــــــــــه سیلووووووووووووم

چرا حالی نمی پرسی ز دیونه؟
چنان حالی بگیرم من ز دیونه

تنهاترین سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:48




خاله این بچه شیر هم که بهت میگه خاله....

به همه بگمممممممممممممم دیگه کسی به خاله من خاله نگه هآ


چرا ناراحت؟؟؟
آخه بچه شیر یه سری زود تر از تو میگفت خاله
خاله تحت انحصار تنهاترین
با الدان خاله (بچه شیر)کنار بیا دیگه

ستاره پرداز سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 17:45

سلام
خانم دکتر
انشالله سرماخوردگی ات خوب میشه
آره دیگه دوستانی از سایر کشور ها هم دارم
بعدا خواهی دید
راستش بچه ها کمی راه افتاده اند پیشرفتی تو این چند هفته از خودشون نشان داده اند باور کن یه کم امیدوار شده ام.
بابا شما هم با اون آمار مونده اید. شما که ماشا الله ارادتون خیلی قوی هست کافیست کمی فسفر بسوزانید .
نگران نباش نمره خوبی خواهی گرفت.
من هر وقت نسبت به یه درس حساس بودم .تو اون درس بیشترین نمره را میگرفتم
البته منظورم ار بیشتر نمره 20 بود
واااااااااای دیروز تو مدرسه شورای دبیران بود ...
خیلی به خودم متعجب شدم ...
کلا نظریات فروید و پیاژه و .....را برا همه میگفتم واااااااااااای دهن همه اینجوری بود
راستش روانشناسی رشد و کودک و کتاب های علوم تربیتی را کمی مطالعه کرده ام ...
عاشق کتاب های روانشناسی هستم...
راستش هرکی اومده یه نظریه برا خودش داده آخرش هم یکی اومده اونو باطل کرده خیلی جالبه...
تمام عمرت تلاش کنی و یه ایده بسازی بعد یکی بیاد نقض اش کنه....
به هر حال شرمنده بازی فوتسال داریم باید زود برم منتظرم هستنند

سلامممممممم اقا معلم
شما هی هر دفه ما را مذوق میفرمایید
ممنون. ایشاالله
بله بله! دیگه جهانی شدید رفت یه دستی هم روی سر ما بکشید
خدا رو شکر که پیشرفت داشتن خیلی شاگردان خوبی دارید هاااااا
اصلا من میرم ترک تحصیل میکنم آمار نخونم دارم سعی میکنم که سخت نگیرم من سعی خودمو میکنم ایشاالله که قبولم
هه هههه! فسفر بسوزونم شما پول گردو و ماهی میدید؟؟؟
شوخی کردم
چه جالب من هم از هر درسی که کم میگرفتم دفه بعد نمره عالی میگرفتم.
مثل اقتصاد و عربی ولی ریاضی ای وسط استثنا بود
اراده م قویه کاملا درستهیه وقتایی تنبلی دیگه نمیذاره

حسابی کولاک کردید توی انجمن دبیران
چرا متعجب؟ به خودتون افتخار میکردید
اگه معلمای ما هم مخصوصا معلم های ابتدایی مون یه ذره از این نطریه ها رو بلد بودن الان وضع من این نبود. حساب کنید دیگه چند صد دانش آموز ضربه خوردن
خیلی خوشحالم که این کتاب ها رو مطالعه کردید.
کار هایی که معلم ها در سیستم آموزشی انجام میدن، دقیقا همون کار هایی هست که نباید انجام بدن. کتاب های رشد کودک و فنون تدریس خیلی تأثیر گذاره و خیلی هم آموزنده.
با همین اطلاعات میشه سرنوشت خیلی از بچه ها رو عالی رقم زد و با نداشتنش میشه آینده خیلی ها رو تباه کرد
خب هر نظریه ای یه سری نکات مثبت داره ویه سری نقاط ضعف داره.
اگه از هر نظریه ای نکات مثبتش برداش بشه یه نظریه جدید و عالی تر میشه
یه عمر تلاش نتیجه اش میشه پیشرفت علم دیگه. بالاخره نمیشه مطلق درست فکر کرد. خیلی وقت ها هم همین فکر های اشتباه هستند که ایده های جدید به وجود میارن
خیلی فلسفی شد دیگه
دشمنت تون شرمنده موفق باشید . خبر بردش و هم بدید

مه لقا سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 21:03 http://www.mahlagha70.blogfa.com

سلام پروین جان
خوبی عزیزم؟
مولانا همیشه میتونه بهترین انتخاب باشه مثل شعری که انوشه ازش خوند.
http://2fandownload.blogfa.com/post-202.aspx
برو به این ادرس تونستم یه قسمتی از سخنرانیش رو پیدا کنم برو دانلودش کن کیفشو ببره عزیزم

سلاممممم مه لقا جونم
مرسی خوووووووبم
دقیقا موافقمممممممممممممممم
آخییییییییی انوشه هم خونده از شعراش
مررررررررررررررررررررررسی دستت طلا مه لقا جونم
میرم الان دانلودش میکنممممممممممممممممممم
یه دنیا مرررررررررررررررررررررررررررررسی

بچه شیر چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 00:18 http://behzad.spi-blog.com


سیلوم برتو ای خاله
کی میای پیش منه نخاله
خاله من عدد 132 رو دوسمل دالم
پست قبلی تو در مورد خود باوری دوسمل دارم
چون عکس من اونجاست
%%%%%%%%%%%%%%%%%%
هر کاری می کنم مثل آجی وحیده طولانی بنویسم نوومووشه
فهمیدم
خاطره تعریف می کنم
امروز مین ترم آمار داشتیم من زودی امتحان دادم(سفید)
بیکار بودم برا خودم میچرخیدم
رفتم کلاس آموزش ریاضی 1 یکی از دخملای کلاس داشت کنفرانس میداد
در مورد همنهشتی گفتم سر بسرش بذارم
پرسیدم این چیه سه تا خط بالا هم کشیدی؟
گفت علامت همنهشتی
گفتم چرا همنهشتی؟
گفت چرا تو فامیلیت فرهادی؟ا
گفتم پدر بزرگم فرهادی بوده ازدواجیده میکنه
بچه اولش میشه بابام اونم فرهادی بوده
بابام با مادرم ازدواجیده کرد
بچه سوم(آخر) شدم من
منم فامیلم فرهادیه؟
حالا تو بگو چرا همنهشتیه؟
خیلللللییییییی حال داد[شیطونک]
یچه ها کلی خندیدن خودش خندید
قرار شد هفته بعد بیاد بگه چرا این علامت همنهشتیه
طولانی شد؟
رکورد آجی رو زدم؟

سیلوووووووووووووووووووم خاله جون
پریشب اومدم 2 تا حاضری زدم دیگه
اوووووووخیییی! چرا این عدد و دوسمل داری؟؟
میدونی چرا خوشجیل بود عکست؟ چون من عکس گرفته بودم
هه ههه هه!!!!
آجی وحیده یه جور دیگه طومار مینویسه طومارای آجی وحیده تکه! یه دونه س
آخیییییییی خاطره عاشق خاطره م
خعلی جالبه! خاطره ت هم ام پی تیریه
منم میان ترم آمارم و برگه سفید دادم
خوبه بیکار میشی میری دخملا رو میذاری سر کار
ولی نکته مثبتش اینجاس که باعث شدی دخمله بره در مورد همنشینی تحقیق کنه
اگه من جای دخمله بودم میگفتم اگه خودت میدونی بگو
هه هه ههه!!! جواب سؤالش و خوب دادی
کلا شیطونی کردن حال میده
یه نکته مثبت دیگه کلاس و از خشکی درآوردی تبدیل به شوره زار کردی از بس نمکی
حالا هفته بعد هم برو سرکلاسش ببین چی میجوابه! یه سؤال دیگه ازش بپرس بره دایره تحقیقاتش گسترده بشه
خوبه تا حدودی طولانی شد
ولی رکود آجی رو هیچ کی نمیتونه بزنه

وحیده چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 19:41

یووووووووووووووووووووووووووووووووووووووهوووووووووووووووووووووووووووووووووووو!
سسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسلام!
خوووووووووفی ناناسی؟
جراحت خوب شد؟
چای درمانی در چه حاله؟؟؟
رفتم شام خوردم یکم جون گرفتم!!!!
یکم انرژیم برگشت ولی بازم خعییییییلیییییییییی خسته ام!!!!!
احساس میکنم همه بدنم کوفته است!!!!
وای!بنده خدا خواهرت چی میکشیده اون مدت که میرفته و برمیگشته!!!!!
ما که یه روز رفتیم و به قول خودت خوش گذروندیم این همه خسته شدیم!!!!!
به قول مامی جون جونم :
((خدا همیشه یه سری از شرایطی رو به کسی میده که میدونه از پسش برمیاد))!!
به نظرم خواهرت خیلی قوی بنیه بوده که تونسته اون مدته رو هی بره بیاد!!!
بابا سیمین خدا قوت!!!!!!!!!!
اینم از تاثیرات سمینار دکتر جون فرهنگ!!!!
(همون دکتر جون کچل خودمون!!!!!!)
خعیییییییییییییلییییییییییییییییی خوش گذشت!!
دم قانون جذب گرم!!
من کلی ذوق کردم!اصلا دم قانون جذب سوزان!!
بابا آقای ستاره پرداز ترکوندی ها!!!!!!
«نازی آباد» هم رفتی؟؟؟
با افتخار میگم!! داد میزنم و میگم:
من بچه نازی آباد تهرانم!
نازی آباد واسه من یعنی: خاطره - خاطره - خاطره
ولی آقای ستاره پرداز! خداوکیلی چه تلاشی کردی طومار بنویسی ها!!!!
سعی و تلاشت آفرین داره!!
راستی پری چه قدر هوا سرد شده!!!!!
اگه یه سر به خونه ما بزنی ٬ من همیشه در آغوش شوفاژم!!!!!!
بابا آخه چه خبره از الان هوا سرد شده!!!!
آدم سگ لرزه الاغی میگیره!!!!!!!
پارسال این موقع این همه سرد نبود!!
یادمه روز تولدم سوویشرت هم برنمیداشتیم چه برسه به پوشیدن کاپشن و پالتو!!!!!
خیلی وقته شعر نذاشتم ها!!!!!!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قلب من اندازهء مشت منه
مشتمو برای تو باز میکنم
چشم من اندازهء پنجره هاست
تو رو بی پرده تماشا میکنم
دست من ادامهء شاپرکاس
وقتی از شعلهء تو گٌر میگیره
اشک من از جنس بغض شاعراس
که همیشه بدجوری سرازیره
حرفاتو راست و دروغ دوست دارم
قدر شعرای فروغ دوست دارم
یکی از ما میتونه ابرهارو سر بکشه
از لج این قفسا صد تا کفتر بکشه
یکی از ما میتونه تا قناری بپره
با همین ترانه ها ٬ آبرویی بخره
حرفاتو راست و دروغ دوست دارم
قدر شعرای فروغ دوست دارم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آخییییییییییییییییییییییییش!!!
دلم واسه شعر گذاشتن لک زده بود!!!!!
الان حالم خوب شد ٬ انرژی گرفتم!!!!
من عاشق ترانه های مارتیک م!!
ولی این آهنگشو ندارم!!!
این جوری نمیشه!!! باید برم پیداش کنم!!
دیدم مثل اینکه تا من طومار ننویسم کسی نمینویسه!!!
منم از اونجایی که مراعات حال نفس بقیه رو میکردم یه مدت طومار نمینوشتم!!!!!
حالا طومار بخوننین ببینین طومار یعنی چی؟؟؟
شوخی میکنم ولی رقیب به مبارزه میطلبم!!!!!

خییییییییییییییییلیییییییییییییییییی دوسسسسسسست دارم نانا
کاری ندالی؟؟؟
بوووووووووووووووووووووووووووووووس!
تا بععععععععععععععععععععععععععد...

یوووووووووووووووووووووهوووووووووووووووووووووووووووووو
چقدرررررررررررررررررررررررررررررررررر گرم شد اینجا با طومارای تو
سلاممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
جیگیییییییییییییییییییییییییییییییییییی جوووووووووووونی
خوووووووووبمبا این طومارت دیگه عااااااااااااالی شدم
هه هه! آره جراحت بهتر شده
وایییییییییییییی چای درمانی هم جواب میده هم حال میده
همچین داغ داغ چایی رو بدی پایین تا عمق وجود آدمو میسوزونه
اخیییییییییی نووووووووووووووووووووش جونت وحیده جونم
خدا رو شکر حالت بهتر شده
آخییییییییییی! میخوای آهنگ خسته فرهاد و بذارم حال کنی
انرژیت اومده پایین بدنت کوفته س
شاید به خاطر اینه که دیروز در برابر منبع بزرگی از انرژی قرار گرفتیم الان احساس میکنیم انرژیمون کم شده
مث چراغ که پیش نور خورشید روشن کنی
آخیییییییییییی آره راست میگی. خیلی سخت بود! من جای اون زجر میکشیدم
از وقتی خوابگاه گرفته خیلی خوب شده اخلاقش هم بهتر شده. آخه از بس توی راه خسته میشد دیگه با یه کار کوچیک اعصابش بهم میریخت الان میاد خونه خیلی سرحالتره
هوووووووم واقعا خدا قوت داره خفنننننننننننننن
خوووووووووووووبه دیگه اگه سمینار ها انقدر زود جواب میداد دنیا گلستون میشد
باریک به ما که زودی حرف و عملی میکنیم
هه ههه پیشونی بلند(180 درجه)
یسسسسسسسسسسسسس خعلی خوش گذشت
دم قانون جذب سوووووووووووزان
چقدر قشنگه وقتی میتونی از امکانات این عالم استفاده کنی
ههه ه ه!! این یه تیکه رو باید آقا معلم بجوابه
واییییییی خرید کردن توی نازی آباد چه حالی میده
آخییییییییی خیلی قشنگه از یه جایی یه عالم خاطره داشته باشی بخصوص که بیشتر خاطره ها خوووووووووب باشه
میگم دیگه با طومارات داری استعداد همه رو شکوفام میکنی
اول که منو شکوفا کردی بعدش آقا معلم و الانم که داداش بهزادت دست به کار شده
اوه اوووووه آره خعلی هوا سرد شده
من که انقدر گرمایی م و سرما روم اثر نداره دیشب زیر پتو یخ کرده بودم
سگ لرزه الاغی دیگه چجورشه!!؟؟
آره امسال از اول که پاییز شروع شد هوا هم سرد شد
حالا فکر کنم روز تولدت باید پالتو بپوشی تا زانو هم از توی برفا بیای
وایییییییییییییییییییییییییییییییی شعررررررررررررررررررر
دلم تنگولیده بود واسه این شعرات خفنننننننننننننن

قلب من اندازهء مشت منه
مشتمو برای تو باز میکنم
خیییییییییییییلی خوشجیله مثل همیشه
هوووووووووووم دل منم تنگولیده بود حساااااااااااااااااابی
یوووووووووووووهوووووووووووووووووووووووووووووو
دوباره انرژیت برگشت
آخییییییییییی آهنگ مارتیک بود
خووووووووووووشدله بود. اگه آهنگ شو پیدا کردی منم میخوام
یه کار دیگه! تو پیدا کن من دانلود میکنم
هیچ کی به پای طومار های تو نمیرسه جیگی جوووووووونی
هه هه ه!!! تو بنویس بقیه سر مشق میگیرن
هووووووووووووم به این میگن طومارررررررررررر
اوه اوه طرح تحدی گذاشتی
منم خعللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللی میدوسمت
مرررررررررسی جیگییییییییی جونی
بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووصصصصص!
یووووووووووووووووووهوووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
بازم از این تا بعد ها
تا زووووووووووووووود زووووووووووود زووووووووووووود

بچه شیر پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 13:05 http://behzad.spi-blog.com


سیلوم بر خاله
اهلا و سهلا مرحبا تنهاترین
مگه چی میشه همه بگن خاله؟هاااا؟!!!!!!!!!!!
چرا داری جنگ راه میندازی؟
سوال تاریخ در 50 سال آینده:
جنگ جهانی سوم را چه کسی آغاز کرد؟و چرا؟(3نمره)

شخصی به نام تنهاترین شروع کرد او میگفت فقط من حق دارم به خاله بگویم خاله؟
تنهاترین پس از نبردی سخت با بچه شیر شکست خورد.
او را هیتلر قرن 21 نامیدند
از او اثری جز یک نیمچه قایق بجا نمانده و یک یاد داشت که نوشته بود من اشتباه کردم که با مردم جنگیدم و خاله را تحت انحصار خود گرفتم.
از بچه شیر مجسمه ای ساخته شد و بجای مجسمه آزادی در آموورکا و دیگر کشورها نصب شد
بر روی کتیبه کنار مجسمه هک شده است:
من شاه شاهان بنده ایزد یکتا دیموتوفیوس کومولیوس دوسیفیوس ژولیوس دومانوتووویوس بچه شیریوس
هستم.ما برای آیندگان جهانی بدون انحصار طلبی ساختیم
باشد که رستگار شوند.
از شاه الدان(بچه شیر) کتابهای زیادی بجا مانده
از جمله مبارزه با انحصار طلبی که جز شاهکارهای ادبی فلسفی منطقی ترین کتابهای تمام اعصار می باشد
آویلانوس مونوفوس جیگروس( نوه خاله جون)
می نویسد:به یاد دارم دوران آخر زندگی مادربزرگ(خاله جون) را او خاطره ای برام تعریف کرد که مرا متحول کرد
آویلانوس مونوفوس جیگروس در ادامه می نویسد:
.... که بچه شیر خسته از راه رسید بسیار تشنه بود زیرا از جنگ باز میگشت و زخم عمیقی از ناحیه کمر برداشته بود(تنهاترین از پشت به او حمله کرده بود و سپس گریخته بود) یارانش به کمک او شتافتند پزشکان بر بالین او رفتند تا او ا مداوا کنن.اما بچه شیر به یکباره عصبانی شد گفت چه کار میکنید آیا سزاوار است این اسیر(دایی پسر عمو تنهاترین) از تشنگی در حال جان دادن باشد و شما مرا مداوا کنی؟چرا با اسرا اینگونه رفتار می کنید؟
افل به مداوای او بپردازید سپس .....
بله این نمونه از فداکاریهای بچه شیر بود که ذکر کردیم.
حدود 5 سال است که در افل کتابها این جمله زیبا از بچه شیر نوشته میشود:
آزاد باش و به دیگران آزادی بده کسی را در انحصار خود نگیر همان گونه که خداوند خود را در انحصار کسی قرار نداده
_______________________________
خاله دوست دارم

سیلوووووووووووووم خاله
خالهههههه عربی هم بلدی؟؟؟
اینجا رو باید تنهاترین پاسخ گو باشه
خاله میگم عجب سؤال باحالی طرح کردی
بارم ش هم بالاس هووووووووووم این همه جواب داشته خب باید بارم ش هم بالا میبوده
عجب وقایع تاریخی در آینده اتفاق خواهد افتاد خاله با افتخار به تاریخ پیوست
خاله میگم استعدادت واسه نویسندگی کتب تاریخی خوبه ها
برو خودتو به سازمان سنجش معرفی کن طراح سؤال حرفه ای کم دارن
وایییییییییییییییییییییی عجب اسم باحالی گذاشتی واسه خودت
بچه شیریوس وایییییییی چه مجسمه ای بشه
خالههههههههههههه من ظاقت دیدن جراحت تو رو ندارم
اصلا خودم از وقوع این جنگ جلو گیری میکنم که هیچ کی آسیب نبینه
وااااااااااااااااییییی جیگروسسسسسسسسس
خاله چه اسمای باحالیییییییییییییی ذهنت خوب فعاله هاااا
بــــــــــــــــاریک
خالهههههههههههههههههه چه فداکاری میکنی تو
دل مهربون به این میگن
عااااااااااااااشق این شعارت شدم خاله
این خاله دوست دارم هم جزو شعارت بود یا نه
مرسسسسسسسسسسسسسسسسی

تنهاترین پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 14:41

سلام.......

دزدها قهر کردند اومدن اینجا....چه بسرشون آوردی ....بیچاره ها


دیگه بهت خاله نمیگم

اگه تکی با نمکی

سلامممممم تنهاترین خان
ای وایییییییییییی چرا قهر کردن؟؟؟
من که کاری نداشتم بهشونچیزی نگفتم
اووووووا چرا؟؟؟
بله! من تکم! بانمکم! خیلی هم گلم! اعتماد به نفسم هم بالاس

رضا جمعه 13 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 00:15 http://www.srn2010-1370.blogfa.com

سلام دوست خوبم.قشنگ بود.
با دوتا پست منتظرتم.موفق باشی

سلامممممم آقا رضا
ممنون
چه خوووووووووب. میام حتما می خونم
شاد باشی

ستاره پرداز جمعه 13 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 00:24 http://h

سلام سلام
راستش اومده ام فقط به خاطر قولی که به شما داده بودم
واااااااااااااای این روز را بهت تبریک میگم آخه تو اولین دانش آموز کلاسم بودی
راستش رو قول خودم هستم .قرار بود یه آپ به خاطر شما بیام ولی بنا به دلایلی نشد.ااما عوض اش اینجا جبران میکنم.چون این روز ها بارون زیاد می باره این و تقدیم به اولین دانش آموز کلاسم می کنم امیدوارم خوشتان بیایید
بزن باران برای من
برای اشکهای همچو بارانم
برای قلب رنجورم
برای جسم بیمارم
برای قصه ی راهم
برای عشق وایمانم
آه ای باران ببار
بر سر دختر تنها
مانده ام
گناهم چیست جز خون دل خوردن
به درد آشنا مردن
و من حیران از دوران
کجا شد عهد ما یاران
کجا شد یار غمخواران
کجا شد مونس دلها
کجا شد نم نم باران
زمانی یار هم بودیم
چه بسیار راه پیموده ،همراه هم بودیم
چه شبهایی که ما غمخوار هم بودیم
و اینک
نیست آن شبها و آن راها
نه یار هم نه غمخوار ونه همراهیم
منو تو عمق یک رازیم
سزاوارم به این دوری
سزاوری به این دوری ورنجوری
منو تو درد یک جانیم
منو تو مست یک جامیم
منو تو عشق هم بودیم
گمانم جان هم بودیم
تو را من میپرستیدم نه مانند خدا کمتر
بسیار کمتر زان خدای مهربان آن خالق یکتا
ولی من روح خود را در تو میدیدم
تو ایمان منو عشق منو درمان دردم بودی و افسوس
نبودم عشق وایمانت
هوا تاریک و شب غوغای بی خواب است
زمین سرد است وشمع بی تاب بی تاب است
دلم تنگ است از از این اشکها
زمان قهر است با نجما
زمان کوتاه و عمر کوتاهتر
شب،کوتاه و غم کوتاه
چشم بر چشمان مهتاب دوخته
عشق من از هر زمان افروخته
نیستی تا سر به روی شانه هایت
زار همچون ابر گریم
نیستی تا دست سردم را پناه باشی
نگاه خسته ام را بلکه جان باشی
تو رفتی وزمان ایستاده پا بر جا
وشعر،خشکیده بر قافیه ای بی جا
زمان تنگ است وغم افزون بر دوری
نمی آیی سزاوارم به این دوری؟
زمان کوتاه و عمر کوتاه
شب کوتاه و غم کوتاه..

جالب بود نه من که خیلی خوشم اومد
بقیه اش رو داشته باش تو کامتن بعدی
راستش خیلی دلم میخواست 13 آبان به روز تعطیل نیافته چرا که می خواستم با بچه ها هم تو راهپیمایی شرکت کنم و هم اینکه یه جشن خودمانی تو کلاس برگزار کنیم
اما حیف شد .یادم پارسال یکی از بچه ها تو روز دانش آموز بهم گفت که تو روز دانش آموز اصلا هیچکس اهمیت نمیده اما روز معلم همه انتظار دارند که ...
خیلی از حرفم ناراحت شدم بنده خدا حق داشت...
یواشکی به یکی از بچه ها پول دادم تا بره زود شیرینی بگیره بیاره البته این کار وظیفه مدیر مدرسه بود.به هر حال چون کلاس من بود یه جشن کوچولو گرفتیم از قیافه بچه معلوم بود که خیلی خوشحال شدند
چه کار می تونستم بکنم فقط اون کار از دستم بر میامد

بـــــــــــــــــــــــــه آقا معلممممممممممممممممم
بر پـــــــــا!!!
سلامممممممممممم علیکم!
مررررررررررررررررررررررررررررررسی! فکر نمیکردم دیگه به قولتون عمل کنید با این همه غیبتی که واسه ما زدید
ممنوووووووووووووووووووون چه خوبه اولین دانش آموز کلاس باشی
خییییییییییییلی ممنوووووووووووووووون واقعا وق مرگ کردید منو خیییییییییلی شعر زیبایی هست
چقدر دقیق به حال و روز من میخوره چقدر من شعر دوست دارم ممنوووووووووووووووووووووووون یه عالم
جالب بوووووووووووووود کامنت ادامه دارد....
خوووووووووش به حال شاگردانتون که معلم به این خوبی دارن
ما روز معلم رو هم که برای معلم ها مون جشن میگرفتیم، میزدن کاسه کوزه مون رو خراب میکردن
امان از این مدیر مدرسه ها! مدیر ما روز دانش آموز گفت شما از زحمت هایی که میکشیم، تشکر نمیکنید، ما هم روز دانش آموز به شما هدیه نمیدیم و کاری براتون انجام نمیدیم
خوبه شما لااقل آبروی مدیر و خریدید و دل دانش آموزاتون رو شاد کردید
خوبه بازم شما انقدر به فکر بودید

ستاره پرداز جمعه 13 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 00:35 http://h

دوست داشت به دور از هر گونه دغدغه و فکر و خیال در چمنزار بدود...
دستهایش را باز کند و خدا را با تمام وجود صدا بزند....خدا را دعوت کند تا با او حرف بزند یا شاید هم منتظر بود تا خدا او را به گفتگو دعوت کند!



خسته بود...زیاد....فراوان....گویی گم شده است...در اندیشه ها و اوهام و تلاطم های درونی خویش!
از خدا سوال داشت....یه تضمین میخواست.....یه اطمینان قلب!
ولی گویا خدا او را نمیدید....ولی او مطمئن بود که میبیند زیرا در زندگی دستهای گرم خدا را حس میکرد و یارش بود....اما..............
با خدا یه حرفی داشت.....یه نجوا....از او میخواست که کار را یکسره کند.....



او رهایی میخواست!
دوید....دوید.....دوید و دوید و فریاد زد.....فریاد زد و خدا را صدا کرد:
خدااااااااااااااااااااااا ااا............بگذار با تو حرف بزنم!

باز باران بی ترانه
باز باران ، با تمام بی کسی های شبانه می خورد بر مرد تنها
می چکد بر فرش خانه
باز می آید صدای چک چک غم ....
باز ماتم من به پشت شیشه ی تنهایی افتاده
نمی دانم ...
نمی فهمم کجای قطره های بی کسی زیباست ؟؟؟
نمی فهمم ،چرا مردم نمی فهمند
که آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزید
کجای ذلتش زیباست؟؟؟
نمی فهمم...
کجای اشک یک بابا که به زور چکمه های باران به روی همسر و پروانه های مرده اش آرام می گرید
عاشقانه است؟
کجایش بوی عشق و عاشقی دارد ؟؟؟؟



بگذار تا ببارد باران
باران وهمناک
در ژرفی شب
این شب بی پایان
بگذار تا ببارد باران
اینک نگاه کن
از پشت پلک پنجره
تکرار پر ترنم باران را
و گوش کن که در شب
دیگر سکوت نیست
بشنو سرود ریزش باران را
کامشب به یاد تو می آرد
گویی صدای سم سواران را
امشب صفای گریه من
سیلاب ابرهای بهاران است
این گریه نیست
ریزش باران است
آواز می دهم
ایا کسی مرا
از ساحل سپیده شبها صدا نزد ؟
از پشت پلک پنجره می دیدم
شب را و قیر گونه قبایش را
دیدم نسیم صبح
این قیر گونه گیسوی شب را
سپید میسازد
و اقتدار قله کهسار دوردست
در اهتزاز روشنی آفتاب میخندد
در دوردستها
باریده بود بارانی
سنگین و سهمناک
و دست استغاثه من
سدی نبود سیل مهیبی را که می آمد
و آخرین ستون
از پایداری روحم را
تا انتهای ظلمت شب
انتهای شب می برد
آری کسی مرا
از ساحل سپیده شبها صدا نزد

حمید مصدق

خوب خانم دکتر این هم از از روز ت
امیدوارم راضی شده باشی
پس اگه راضی شدیبدو بیا پایین
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ای بابا چی دنبال ما راه افتادی
رضایت بده دیگه
در آخر آرزوی موفقیت و شادکامی دارم

آقاااااااااااااااااااااااا اجازههههههههههه؟؟؟؟!!!
چقدر ما رو غافل گیر کردید امروز
چقدر قشنگ بود
دقیقا حال روز من این روزا همین جوری بود
یه دنیا ممنونممممممممممممممممممممممممممم
این یکی شعر باران هم قشنگ بود ولی غمگینانه بود
این شعر حمید مصدق هم خیییییییییییییییلی قشنگ بود
نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم
واقعا غافل گیرم کردید
ببین دکتر مملکت و چطوری میذارن سرکار
حالا تا آخر سال تحصیلی دست بر نمیداریم که!
رضایت نمیدم! دیه مو میخوام
من هم در آخر باید بگم بینهایت ازتون ممنونم
امیدوارم هز روز موفق تر باشید.
شاد و سلامت باشیدددددددددددددددددد.
بازم ممنووووووووووووووووووووووووووووووون

مرغ عشق جمعه 13 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:30 http://www.yardeli.blogfa.com

یووووووووووووووووووووهوووووووووووووو
از اینجا به بهزاد ووحیده جون اخطار بدم
یه کاری نکنین فکم باز شه بیام اینجا رکورد دو تا تونو بزنم
من خیلی جلو خودمو میگیرم مخ بقیه رو نخورم حالا شما کورس گذاشتین؟؟؟؟؟؟؟
خلاصه وحیده جون خواستی بگو بیام تو وب پروین رکوردتو بزنم
بیخود به من نمیگن ان شرلی!
علوووووووووس ملوووووووووس
باید بگم نه نمیشه تپلم بذارم لای بقچه برات بیارم
مال خودمه اولش
بعدشم دلم واسش میتنگوله
بعدشم هر کی خاطر خواهشه بسم الله
بیاد زنش شه خفن
هر چی به این وحیده گفتیم علوس ملوس یه بار نشد بیاد به ما بگه مامی شوهری
خوبه حالا با وحیده رابطه تون خوبه
اگه از اون هوو ها بودین که صبح تا شب میزدن تو سر هم تکلیف من چی بود؟؟؟؟

یووووووووووووهووووووووووووووووووووووووووووووووو
اوه اوه! چه اخطاری!
وحیده جووووونم استعداد همه داره شکوفا میشه
میخواید یه مسابقه طومار نویسی برگذار کنم هر کی نفر اول شد بره واسه خودش یه کادو بخره
وحیده !!! اجازه میدی؟
اوه اوه آن شرلی!!! چه مسابقه جذابی بشه
خب عکسش و بذار لای بقچه بفرست
نه دیگه هر چقدر هم که تپل باشه باید اون بیاد خواستگاری دیگه
هه ههه ه!
اوووووهووووووم من و وحیده رابطه مون خوووووووووووبه
تکلیفت این بود که توی اتاقت دوتا لوستر داشته باشی

شیطون جمعه 13 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 14:06 http://satanperdu.blogfa.com

من دوست شیطون هستم

اومدم یه خبر خوشحال کننده بدم

خداروشکر ایشون بهوش اومده و الان حالش بهتره

وایییییییییییییییییییییییییییییییییی چه خبر خوووووووووووووووووبی
ممنووووووووووووووون که در جریان میذارید ما رو
خدا رو صد هزار مرتبه شکر
ایشاالله که حالشون بهتر و بهتر بشه
خیییییییییییییییییییییلی خوشحال شدم
خدایا ازت ممنونممممممممممممم

[ بدون نام ] جمعه 13 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 22:50

سلام، خیلی خیلی ممنون. سلام.
خداقوت_پیمان

سلام آقا پیمان.
رسیدن بخیر!
خواهش میکنم .
شاد باشید

سحر شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 00:04 http://acnc.mihanblog.com/

سلام ...
زود به زود اپ کن دیگه دختر ....!
این عکست هم اونسری باز نشده بود برام ..چقدر قسنگه ...

سیلوممممممممممم سحری
به روی چشم زودی زودی آپ میکنیم
آخییییییی! خودم خیلی خوشم اومد
عاشق این خطاشی هام

ستاره پرداز شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 19:42

سلام و خسته نباشید
واااااااااااای اول باید بگم که خیلی خوشحالم به خاطر شیطون که حالش خوب شده واااااااای خدا جان چقدر مهربانی که به حرف های این بندگانت گوش میدی خیلی خوشحالم.راستش بیشتر خوشحالیم از اینکه که خدا خیلی به دلمون نزدیک تره و حرف دلمون را میشنوه.
بعد خوشحالی باید بگم که قابل شما را نداشت شرمنده از اینکه آنطوری که دلم خواست نتونستم به قولم عمل کنم.
لازم است به وحیده خانم و سایر دوستان اعلام کنم از آنجایی من تو ترک طومار نویسی هستم اما پاش برسه حاضرم همه را فیتله پیچ کنم .
البته به نظر بنده کامنت هر چه قدر کوتاه و رساتر باشد بهتر است البته کوتاه و رسا نوشتن هم خودش مهارت میخواد..
به هر حال ما حاضریم در هر دو صحنه رقابت کنیم.
خانم دکتر راستش خیلی دلم میخواست آدرس این رفیقت وحیده خانم را میدونستم تو وبش رکورد خودمو میزدم تا دیگر ادعا نکنه(وحیده خانم از باب شوخی عرض میکنیم)

راستش از هوای امروز من سر در نیاوردم.
امروز وقتی صبح به مدرسه می رفتم هوا کمی مه آلود بود.وقتی رسیدم دم مدرسه هوا آفتابی شد.زنگ دوم مه آلود بود.زنگ آخر هوا افتابی شد.قراربود با یکی از دوستان بریم به یه مدرسه دیگه برای بازی والیبال وقتی رسیدیم اونجا هوا کمی خوب بود بعدش خیلی سرد شد اما زیلد اهمیت ندادیم.وقتی برمیگشیم اونقدر مه بود که به سختی رانندگی می کردیم.....
به هر حال من نفیمیدم اسم این توده هوا چی بود...
یادم افتا امروز یه اتفاق جالبی افتاد.داشتیم از پنجره اتاق دبیران با اتفاق معاون پرورشی به حیاط نگاه میکردیم.
دیدم یکی از بچه های سال سوم به یکی از بچه سال اول نزدیک شد از رفتارش مشخص بود که یه مشکلی بین شون هست.سال سومی دست و بالش را بلند میکرد و خط و نشون برای سال اولی میکشید.همین جوری با دست و اشاره سعی می کردند که همدیگر را تحقیر کنند.ما هم کمی صبر کردیم تا ببینیم آخر ماجرا چه میشه؟
یهو همه چیز بهم ریخت. مشت و لگد سوار همدیگر کردند تا اومدیم از هم جدا کنیم دیدم یکی دو تا سال اولی خورده..
راستش خیلی تحقیر شده بود دلش میخواست بزند زیر گریه اما غرورش نمیذاشت.هر دو تا را آوردیم دفتر...
وقتی ماجرا را پرسیدم سال سومی کفت که موقع اومدن از درب ورودی به حیاط مدرسه برام پررو بازی در آورد من هم خوشم نیومد بهش اخطار کردم اما گوش نداد خواستم یه گوش مالی بدم..
عجب !!!!!!1
از آنجایی که از من حرف شنوی داره سعی کردم مدیر و معاون خودش حل کنه متاسفانه اونهارا اونجا ول کردند هر کدام رفتند دنبال کار خود....
نزدیک نیم ساعت اونجا موندند...البته بعضی موقع این شیوه خوبه اما فک کردم حالا نه!!!
نزدیک شدم بهشون کمی نگاه کردم و ساکت موندم فقط سرمو به خاطر این عمل زشتشون تکان دادم وتا احساسم را متوجه شوند...
بعدش بهشون گفتم برای هر دوتاتون متاسفم چرا که من انتظار بیشتری ازتون داشتم .اما اینو بدونید که ازتون نا امید شدم...
بعدش راهی کلاسشون کردم.زنگ بعد معاون مدرسه اومد بهم گفت که دانش آموز سال سومی خیلی ناراحت نشسته بود.علتش را پرسیدم گفت که از کار خودم واقعا خجالت کشیدم وقتی آقای ......بهم این حرف ها را زد.
نمیدونم چطوری ازش عذر خواهی کنم.....
راستش بعضی مواقع رفتار تند جواب نمیده بخصوص در دبیرستان....
وااااااااااااااای انگار دفتر خاطرات شد....
راستی خانممممممممممممم دددددکتر!
آپ جدید نمیای؟؟؟؟؟؟؟؟
واااااااااااااااااااای برق چرا رفت...
برق محله مون یه دفعه قطع شد لب تابم هم شارژنداره مجبورم تمام کنم.
خدا بهت رحم کرد نمیدونم چرا هر وقت اومدیم بنویسیم تمام کائنات دست به دست هم میدن تا مانع نوشتن ماشوند...
آرزوی موفقیت دارم

سلاممممممممم و خدا قوت
اینجوری درست تره!
بله وقتی این خبر رو شنیدم خیلی خیلی خوشحال شدم
خدا رو صد هزار بار شکر که هنوز دعا ها مون مقبول درگاهش هست صدهزاران بار دیگه شکر به خاطر سلامتی این دوست عزیز
خواهش میکنم این حرفا چیه دیگه به اندازه کافی غافل گیر شدماگه اونطور که دلتون میخواست تبریک میگفتید دیگه فکر نمیکنم اثری ازم باقی می موند
چه بحث مفصلی شده این طومار نویسی
ما همه جوره کامنت میپذیریم
به به حسابی استعداد ها داره شکوفا میشه
فکر کنم باید حتما یه پست اختصاصی بذارم. هم برای طومار نویسی هم برای کوتاه نویسی
به زودی صحنه مسابقه رو فراهم می آوریم
وحیده جونم آدرس وب نداره متأسفانهاگه داشت خودم واسه ش رکورد میزدم:x
هه هه هه !!! عجب هوای جالبی بوده
اسم توده هوایی ش توده هوایی باحال بوده
اینجا هم صبح هوا خوب بود. بعد کلاس آمار هوا ابر شد! دوباره موقع رقتن هوا آفتاب شده بود
عجب پسر مردم و متحول کردید
خیلی خوب حرفی زدید بهشون هم اینکه انقدر براشون ارزش داشتید که به حرف شما فکر کرده و از کار خودش خجالت کشیده.
دیگه معذرت خواهی نمیخواد که! کار درست رو شما انجام دادید.
خیلی خدا رو شکر میکنم که انقدر درست عمل میکنید.
سن دبیرستان خیلی سن حساسیه هرچی زور باشه برعکس جواب میده و هر چی منطقی رفتار بشه زود جواب میده
یووووووووووهووووووووووو آپ جدید
بله حتما میام. مگه میشه من نیام شلوغ کنم
هه هههه ه !!! هر فه شما میاید یه اتفاقی میوفته
کائنات همونطوری رفتار میکنن که شما میخواهید
این است قانون جذب
ممنون که وقت میذارید میاید
شاد باشید و سلامت

رضا چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:42 http://www.srn2010-1370.blogfa.com

عاااااااالللللللللللللللللیییییییییییی

مرسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد