شادکامی

هدف و آرزوی من شادی شما ست.

شادکامی

هدف و آرزوی من شادی شما ست.

بگذار که این جاده خطر داشته باشد...

باید برود هرچه شود گو بشو و باش                           

بگذار که این جاده خطر داشته باشد


باید بپرد هرکه در این پهنه عقاب است                      

حتی نه اگر بال و نه پر داشته باشد


کوه است دل مرد ولی کوه نه هر کوه                   

آن کوه که آتش به جگر داشته باشد


عشق است بلای من و من عاشق عشقم                 

این نیست بلایی که سپر داشته باشد






نظریه ابعاد وجودی...

یک نظریه فرمودم...

البته بیشتر فرضیه سخیلی روش فکر کردم

خیلی هم سعی کردم که خلاصه ش کنم

خب میریم سراغ نظریه ی «پروینی»

هر انسانی از سه جزء تشکیل شده...

جسم، روان (عقل و احساس)، روح

...

جسم:تابع لذت و غرایز هست. حواس پنجگانه مربوط به جسم میشه. پایین ترین سطح وجودیه ما ست. ارتباط بیشتری با عقل داره چون شامل یه سری حرکات منطقی و با قاعده س.


روان:شامل عقل و احساس میشه. منظور از احساس، حالت های روانی هست مثل شادی، غم، احساس های شهودی مثل (فلان چیز به دلم افتاده) یا زمانی که حس میکنیم کسی نگرانه یا... که همه مون تجربه کردیم. عقل هم دارای قاعده و قانون و بر اساس منطق عمل میکنه ولی خیلی انعطاف پذیر تر از منطق هست.


نکته:عقل و احساس ما هیچ تناقضی با هم ندارن بلکه تکمیل کننده نقاط ضعف و قدرت همدیگه هستند.

بیشترین ارتباط ما با روان مون هست. اغلب اوقات مسئله ها رو بین عقل و احساسمون محک میزنیم و نتیجه میگیریم.


نکته:بهترین تصمیم ها زمانی گرفته میشه که، عقل و احساس در ارتباط کامل با هم باشن(اینو از کتاب هوش هیجانی خوندم).


روح: خاصیت کمال گرایانه داره  و به طور صفر صد عمل میکنه یعنی ممکنه کامل به سمت خوبی ها سوق پیدا کنه و ممکن است به سمت پایین بدی ها گرایش پیدا کنه.(این قسمت وارد بحث خیلی بزرگی میشه که بسی جای فکر دارد).

...

این فقط یه قسمت خیلی کوچیکی از نظریه بود...


*درواقع این نظریه شامل این قسمت ها میشه:

*فکر زیربنایی نظریه و یک سری استناد ها

*تعریف هر یک از ابعاد و اجزاء

*ابعاد وجودی ما چطور با هم ارتباط برقرار میکنن

*هر کدوم چه تأثیری دارن

*در آخر هم توضیح این که  هر کدوم از این ابعاد (جسم، روان(عقل و احساس)، روح)

ممکنه دچار بیماری هایی بشن






حال هر روز ما...

وَ أَنَّهُ هُوَ أَمَات وَ أَحْیَا


و هم اوست که بمیراند و باز زنده فرماید


(آیه44 سوره انجم)





گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را


گفتم:«بدوم تا تو همه فاصله ها را»
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را

چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت ترین زلزله ها را

پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را

ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بله ها را

بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بار دگر پر زدن چلچله ها را

یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را...


محمد علی بهمنی




قابل حل است...


اگر به مشکل امروزت،


غم دیروز و اضطراب فردا را اضافه نکنی


مشکل امروزت هر چه باشد، قابل حل است.



حضرت علی علیه السلام